سیری در کلام شهید
بسمالله الرحمن الرحیم
ای نفس سرکش سرکوب شو، زیرا تو مایة سرکوب شدن روح هستی، ای نفس سرکوب شو که در پی نابودی تو روح آدمی جان میگیرد و به پروازی بلند و عظیم و بی وصف دست مییابد،
ای نفسِ من، تو در زندگانی کوتاه و سراسر تباهیام، بارهاوبارها سرِ راهم قرار گرفتی و آنچنان مرا از بیراهههای بیانتها و بیثمر راندی که یافتن راه درست برایم کاری دشوار گردیده بود و همچنان در سرگردانی ویرانی به سر میبردم.
ولی با حضورم در مناطق جنگی روح و نشاطِ جبهه در پس این گمراهی همچون نور فانوسی که از دوردستها سوسو میزند به کمکم آمد و مرا بهسوی خود خواند و باز خدا را هزاران بار شکر که لطف و مرحمت نصیبم کرد و گوش و دل مرا شنوا نمود و قدر لبیک گفتن به این ندای آسمانی را در حدّ توانم قرارداد هرگاه که نام جبهه به گوش میرسد همانا زیباترین و خوش الهانترین الفاظ در آسمان پیچیده شده، راستی چرا اینگونه است؟ آیا چه چیز در کلمة جبهه نهفته شده که چنین عظمت و روحی در وجودش قرار داده؟
جبهه یعنی صفای دوستان و محبّت یاران، جبهه یعنی دایرة ایثار و ازخودگذشتگی و در این دایره هیچکس خود مالک نیست و چیزی نمیداند و خود را همچون نگاهبان ابزار و وسایلی میداند که متعلّق به دیگر افراد است.
از وقتی که خود را شناختم و قدرت تشخیص خوب و بد را یافتم در این محیط مقدّس پا نهادم ولی افسوس میخورم که چرا در طی این مدّت بهاندازة این زمان نتوانستم واقعیتهای درون آن را پیدا کنم ولی یک عامل باعث تکمیل آن گردید و آن شهادت انسانی بود که در طول آشنایی با او چیزی نیافتم جز نمونهای کامل از یک اسوه از یک الگوی کامل برای تاریخ بشری. شهادت شهید عزیز مسعود یونسی.
خدا در طول مدّت عمر خود شهدای زیادی دیدم و خبر شهادتهای زیادی به گوشم رسید ولی در تمام اینها این یکی خیلی در زندگی من تأثیر داشت. او کامل بود هیچ نقطهضعف و کموکاستی در نهاد او یافت نمیشد.
به خدا قسم هروقت یاد او و اعمال و رفتار او میافتم از خود شرمگین و شرمسارم، و از خودم بدم میآید و هنگامی که خود را با او مقایسه میکنم ترس و وحشت تمام وجودم را فرامیگیرد چرا که مقیاس اعمال ما در قیامت حضرت علی (ع) است و فاصلة من با این قیاس خیلیخیلی زیاد است.
خُب با همة این حرفها یک نکته وجود دارد که به من دلداری میدهد و آن رحم و گذشت خداوند باریتعالی است. خداوند ارحمالراحمین است.
خدایا! در آن روز با رحم خود به حسابهای من رسیدگی کن که اعمال من اگر با عدلت حساب شود دیگر چیزی برایم باقی نمیماند و خداوند بهخاطر عشقی که به بنده خود دارد تا آنجایی که میتواند مسائل را برای او سبک میکند.