عشق از دیدگاه شهید
وصیتنامهای از شهید سید محسن دربندی به جا نمانده ولی تعدادی یادداشت و روزنوشت از وی بهجامانده که بیانگر حالات روحی و نحوه شرکت وی در عملیاتهای مختلف است که میتواند افق روشنی بر روی محققانی باشد که بر زندگی این شهید و حال و هوای جنگ از نگاه رزمندگان شهید علاقهمند هستند در یکی از یادداشتهای وی که در اواخر سال ۶۵ نگاشته، چنین آمده است:
وقتی به عشق فکر میکنم، واقعاً دلم هرّی فرومیریزد و انگار که چیزی را گم کردهام و همیشه دلم در تلاطم است و شور میزند که بالاخره عاقبت من چه میشود و از سرنوشت خود میترسم. ای عشق من به تو خیلی عشق میورزم، من در زندگیام هر کاری را که خواستم انجام دهم، واقعاً برای آن کار از جانودل مایه گذاشتهام. کارهایی را که البته به آنها عشق داشتم. ای عشق من در راه تو قدم میگذارم، ای عشق من برای تو از جانودل مایه گذاشتن که هیچچیز نیست، اصلاً ای عشق من وجودم برای توست، ای عشق من میدانم تو کیستی، تو خیلی خوبی ای عشق، من خیلی ساده سخن میگویم و بازهم میگویم تو خیلی خوبی. ای عشق کلاً انسانها برای سه چیز کارهای خیر میکنند:
۱. برای رفتن به بهشت
۲. نمیدانم
۳. برای اینکه معشوقشان را راضی کنند و این راضی کردن معشوق، منظور این است که هر چه که معشوق گفت انجام میدهند و در راه معشوق خود حتی میسوزند، میمیرند و ممکن است در روز قیامت بگویند: آقا شما یک عمری برای ثواب کار نکردید، برای خود ما کار کردید و حالا ما دوست داریم که شما بروید به جهنم آنوقت خواهد گفت: ” رضا برضائک ” آنقدر باشد که معشوق از ما راضی باشد هیچ اشکالی ندارد، ما بازهم در راه او به جهنم میرویم و میسوزیم و این کار بسیار بزرگی است که انسان برای ثواب و برای بهشت رفتن کاری را انجام ندهد و فقط برای او کار کند. دومین موضوع این که با معشوقش صحبت میکند و همیشه منتظر است که موقع صحبتکردن با او برسد و برود با معشوقش صحبت کند اما ای عشق من در دلم خیلی چیزها است که فقط تو از آن با خبری من هم نمیتوانم آنها را به قلم بیاورم.
یک عاشق واقعی هیچوقت احساس نمیکند که تنهاست، همیشه احساس میکند که یکی با اوست و مرتب با او صحبت میکند و گوئی در کنارش میباشد و با حرف آن عشقبازی میکند، یعنی از حرف “خ” میرود بالا، از حرف “د” میآید پائین، هی از حرف ” الف” میرود بالا و پائین، این دیگر کمال عشق به معشوق است، و همیشه افتخار میکند.