شهید سید محسن دربندی

نام رزمنده :
تاریخ تولد : 1349/11/10
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : 1367/05/06
محل شهادت : اسلام‌آباد غرب
نام پدر : سید علی‌اکبر
نام مادر : فاطمه
شغل : دانش آموز
تحصیلات : اول متوسطه
دسته اعزامی : بسیج
نحوه شهادت : توسط گروهک منافقین
کشور شهادت : ایران
عملیات : مرصاد
محل مزار : گلزار شهدای بهشت‌زهرا (س)
قطعه : 27
ردیف : 60
شماره : ث
سید محسن دربندی
زندگی نامه رزمنده

دهم دی ۱۳۴۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش سید علی‌اکبر و مادرش، فاطمه نام داشت. این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود. تا اول متوسطه درس خواند. در جلسات اخلاق شرکت می‌کرد ابتدای جلسه، قرآن می‌خواند. صدایش رسا و گیرا بود. ساکت در گوشه‌ای می‌نشست. احترام بزرگ‌تر برایش اصل بود همین ویژگی‌هاست که هنوز سید محسن را در ذهن هم‌دوره‌ای‌هایش ماندگار کرده و هروقت می‌خواهند جلسات اخلاق کوچه سقاباشی در محضر استاد اشعری – از شاگردان حضرت امام خمینی (ره)- و آقای حاجی شریف، معلم قرآن خود یادی کنند نمی‌شود از تلاوت قرآن شهید سید محسن دربندی سخنی به میان نیاید.

سید محسن، چهارمین فرزند خانواده بود که مادربزرگش از همان کودکی پی برد روضه تأثیری آرام‌بخش بر این کودک پسر دارد. از سه‌سالگی پدرش او را دائماً به مساجد و هیئت‌های مذهبی می‌برد پس از ورود به مدرسه با تشویق برادرانش کمکم به‌سوی قرآن کشید شد و از چهارم ابتدایی به دبستان اسلامی برهان در منطقه ۱۵ خرداد رفت بااستعداد و پشت کاری که داشت و با شرکت در کلاس‌های آموزش قرائت و تجوید قرآن کمکم به‌عنوان یک قاری در مدرسه و مجامع مختلف شناخته شد.

پس از تبحّر در رشته قرائت و تجوید قرآن به خطاّطی روی آورد و با مراجعه به اساتید متدین این فن و انجام سرمشق‌ها، کمکم در این زمینه صاحب سخن شد” کتاب عشق را کاتب حسین است/شهیدان برگ‌های این کتاب‌اند” این بخشی از یکی از دست‌نوشته‌های شهید است که در دوران رزمنده بودن نوشته است.

بعد از اینکه در مکتب قرآن طریق تزکیه نفس را آموخت در سن ۱۴ سالگی به اصرار خود و با وجود مخالفت خانواده به همراه پدر به به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت در این نبرد مقدس ۴ بار مجروح شد و هر بار بعد از چند ماه دوری از جبهه باز به میدان مبارزه بازمی‌گشت.

نخستین مجروحیت از مجروحیت‌های چهار باره این شهید در جریان پشتیبانی از جبهه در دهلران بود که صورت وی مورد اصابت ترکش بمب قرار گرفت. دومین بار در مناطق جنوبی کشور بازهم سر وی مورد اصابت تیر قرار گرفت. بار سوم در عملیات نصر ۷ بود که در هنگام فتح ارتفاعات ” دوپازا” بر اثر اصابت ده‌ها ترکش به‌صورت و بدنش مجروح شد. چهارمین بار نیز در عملیات ” بیت‌المقدس 2″ با اصابت تیر دوشکا و ترکش نارنجک از ناحیه دو پا شدیداً مجروح شد. محسن بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ درحالی‌که ناراحت از این اتفاق و زیر زخم‌زبان مخالفان جنگ بود روز جمعه ۳۱/۰۴/۱۳۶۷ نیروهای عراقی به مرزهای جنوبی و غربی کشورمان حمله کردند. وی نتوانست تحمل این وحشیگری عمال رژیم بعثی را بکند و فردای آن روز عازم جبهه شد. همراه اولین گروه‌هایی بود که به دشمن حمله‌ور شدند تا روز سه‌شنبه ۰۴/۰۵/۱۳۶۷ در جبهه‌های جنوب می‌جنگد به همراه سایر هم‌رزمان در عملیات مرصاد که دوشادوش پس از ودار کردن دشمن به عقب‌نشینی به پادگان ” دوکوهه” برمی‌گردند. در غروب روز چهارشنبه ۰۴/۰۵/۱۳۶۷ به افراد این گردان اطلاع می‌دهند که در قسمت غربی جبهه، دشمن در حال پیشروی است و هر کس داوطلب اعزام به آن منطقه است تا ۲ ساعت دیگر آماده شود تا با هلی‌کوپتری که به منطقه خواهد آمد به منطقه اعزام شوند. او که خسته از چهار روز نبرد با مزدوران رژیم بعثی بود در روح بلندش منتظر” هَل مِن ناصرِ ” بود و برای همین هم جزو اولین کسانی شد که آمادگی خود را جهت اعزام به منطقه عملیاتی اعلام کرد.

به‌محض ورود هلیکوپتر به باختران همه رزمندگان با سرعت پیاده و پس از انجام مقدمات به‌سوی اسلام‌آباد غرب رهسپار شدند. در سه‌راهی ” پل‌دختر” گردان به دودسته تقسیم و هر دسته به سمتی روانه شدند. هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که باران آتش و گلوله منافقین آغاز شد و آنها برای ساعت‌ها رزمندگان اسلام را زیر باران رگبار قرار دادند ساعتی مقاومت ادامه داشت اما به دلیل نرسیدن نیروی کمکی و اتمام مهمّات توان مقاومت از آنها سلب شد یک هفته بعد از اعزام سید حسین به جبهه و شرکت در عملیات مرصاد خبری از وی نشد تا اینکه ششم مرداد ۱۳۶۷، در سن ۱۸ سالگی و در عملیات مرصاد در اسلام‌آباد غرب توسط گروهک منافقین شهید شد. وی از رزمندگان گردان شهادت بود ولی در گردان مسلم شهید شد. مزار او در بهشت‌زهرای تهران واقع است.

اطلاعات مرتبط با رزمنده
شهید قرآنی (راوی: سید رضا حسینی)
شهید قرآنی (راوی: سید رضا حسینی)