مصاحبه علی اشرفی دوست شهید علی فرقانی

  1. چه زمانی، چگونه و کجا (محل، جبهه، مسجد، یگان، لشکر …) با شهید آشنا شدید؟
    سابقة رفاقت سال ۵۵ اول راهنمایی در مدرسه و محل.
    2. چه نوع شخصیت‌هایی برای او جذابت بیش‌تری داشتند؟ می‌توانید نمونه‌هایی را مثال بزنید؟
    امام خمینی، شهید بهشتی، چمران، شهید رجایی، شخصیت‌هایی که در انقلاب نقش داشتند.
    3. آیا روحیات خاصی داشت که توجه شما را جلب کند؟
    ما دو تا مشخصه داشتیم چون هم محل بودیم هم‌بازی بودیم. بعد میشیم هم کلاسی بعد هماهنگ و هم دل میشیم، مادر ایشان ششم ابتدایی رو داشت مادرشان باسواد بود. ما مدیون حاج‌خانم هستیم. سلیقه‌های مشترک داشتیم.
    4. نوع ارتباط شما با هم چگونه بود؟
    ما دورة نوجوانی با هم بودیم. شب‌ها رو هم با هم می موندیم خانة ایشان.
    5. چه فعالیت‌های عبادی و مذهبی داشت؟
    حضور در راهپیمایی‌ها، در حرکت‌هایی که در مدرسه، مسجد مهدی میدان ابوذر، مسجد سیدالشهدا حضور خیلی فعال داشت. چهار سال دبیرستان را در دبیرستان رهنما میدان منیریه بود. سال ۵۸ در انجمن اسلامی بود و مخصوصاً باتوجه‌به حضور مجاهدین کار می‌کردیم برای مقابله با آن‌ها.
    6. فعالیت‌ها و مواضع سیاسی ایشان چگونه بود؟
    راهپیمایی‌ها، مبارزه با مجاهدین خلق
    7. اوقات فراغت و بیکاری خود را چگونه سپری می‌کرد؟
    ورزش کاراته، تکواندو در مسجد به بچه‌ها آموزش می‌داد.
    8. در موارد بحران و سختی چگونه عمل می‌کرد؟
    آدم متفکری بود، به طور یقین کسی که این‌طوری است در شرایط بحران میدونه چه کنه.
    9. هنگام عصبانیت چه می‌کرد؟
    اصلاً عصبانی نمی‌شد. خون سردترین آدم بودند. تبسم داشتند و اصلاً عصبانی نمی‌شدند.
    10. هم‌رزمانش چه نظری درباره او داشتند؟
    محمد بخشایش، آقای عاملی همه نظرشان مثبت بود هیچ‌کس را نرنجاندن.
    11. آیا از آرزوهایش با شما سخن می‌گفت؟
    اهداف عالیه‌ای داشتند. آن هم با کفش کتانی! قطعاً اگر بودند جز یکی از مدیران ارشد خالص و مخلص می‌شدند. مثل شهید تهرانی مقدم پیشرو اهداف انقلاب.
    12. شهادت ایشان چه اثری بر شما گذاشت؟
    شهادت ایشان جز آن که افسوس ما رو زیاد کرده چیز دیگری نداشت.
    13. کدام‌یک از خصوصیات شهید برای شما جذابیت بیشتری داشت؟ چرا؟
    گذشت، رازداری، ایثار.
    14. از خاطرات با شهید بفرمائید:
    خیلی شوخ‌طبع بودند در جمع دوستان. رزمی‌کار بود. نمی‌گذاشت دوستان دل‌خور بمانند، به بچه‌ها روحیه می‌داد. ما ندیدیم کسی بیاد بگه علی آقا پشت سر من این حرف زده. ایثار را از خانواده‌اش به‌نوعی ارث برده در زمان خودش که دورة دانش‌آموزی‌اش بود هر کار می‌کرده قربه الی الله بوده. می تونست یه کار دیگه ای توی جبهه انجام بده ولی می‌ره تخریب جان‌برکف.