از ستاد جنگهای نامنظم تا لشکر ۲۷
احمد پاریاب در سال ۵۹ و با شروع جنگ خود را به خوزستان و ستاد جنگهای نامنظم رسانده و در خدمت چمران به مقابله با ارتش جهانی کفر پرداخته و همواره در منطقه بوده تا اینکه شهید چمران به شهادت میرسد و بچههای این ستاد در ارتش و بسیج و سپاه پاسداران تقسیم میشوند. بهرامی از همرزمان شهید پاریاب دراینخصوص گفت: حقیر هم دوست و هم همرزم و هم باجناق شهید بودم و از اول هم با هم بودیم. بعد از شهادت شهید چمران و تقسیم نیروهای این ستاد، من و احمد هر دو به سپاه پاسداران آمدیم که در آن مقطع یعنی برج ۰۹/۱۳۶۰ که رسماً وارد سپاه شدیم نیروی گردان ۲۲ سپاه شده و محل خدمتمان در این گردان مشخص شد.
در آن مقطع گردان ۹ سپاه که مشغول حفاظت از ریاستجمهوری بود در شلمچه و در درگیری تلفات سنگینی داده بود بهطوری که بیشتر نیروهای این گردان به شهادت رسیده بودند. به همین جهت و باتدبیر فرماندهی، گردان ۲۲ جایگزین گردان ۹ برای حفاظت از ریاستجمهوری شد که حتی یادم است تعدادی از بچهها گفتند ما پاسدار شدیم که به جبهه برویم و بجنگیم، نه اینکه در تهران بمانیم. در این میان قرار شد که ۶ ماه در تهران بمانیم و بعد به جبهه اعزام شویم. مدت ماندن ما در تهران ۳ ماه بیشتر نشد و در چند ماه اول سال ۶۱ وارد لشکر ۲۷ شده و به جبهه اعزام شدیم. با ورودمان به لشکر ۲۷ احمد وارد اطلاعات و عملیات و بعد از مدتی هم وارد گردان تخریب لشکر شد و این حضورش تا مدتی ادامه داشت.
گردان شهادت
حضور مستمر و همچنین فرماندهی شهید پاریاب برگردان شهادت از لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) فصل درخشانی از زندگی جهادی اوست که غالباً دوستان و همرزمانش این شهید را با عنوان فرمانده گردان شهادت یاد میکنند. سردار قاسم صادقی دیگر همرزم پاریاب دراینخصوص گفت: احمد در عملیات والفجر مقدماتی به گردان شهادت رفت و در زمان فرماندهی شهید عباس کریمی، پاریاب فرمانده گردان شهادت شد. حتی یادم است که وقتی برای عملیات بدر به همراه احمد و عباس کریمی برای شناسایی رفته بودیم، در راه برگشت احمد به عباس کریمی گفت هرکسی اینجا کار کند دیوانه است. چند وقت بعد عباس کریمی به حقیر گفت برو و احمد را پیش من بیاور. بعد از اینکه با احمد رسیدیم، عباس کالک منطقه را باز کرد و گفت: احمد یادت میآید که گفتی هرکسی در اینجا کار کند دیوانه است؟ حالا همان دیوانه باید اینجا عمل کند و کار را سپرد به دست احمد پاریاب که یکی از سختترین محورهای عملکننده لشکر بود.
احمد در طول این مدت یعنی از زمان حاج همت که وارد لشکر شد در اطلاعات و عملیات، گردان تخریب و بهعنوان فرمانده گردان شهادت و حبیب تا شهادت عباس کریمی انجاموظیفه کرد و بحق هم از عهده مسئولیت خود بهخوبی برآمد.
سر شیفت حفاظت رئیس قوه قضائیه
شهید پاریاب علاوه بر عهدهدار بودن سمت فرماندهی در جبهههای جنگ مدتی نیز مسئول حفاظت از شخصیتهایی چون رئیس وقت قوه قضائیه بود. بهرامی دراینخصوص گفت: بعد از شهادت حاج عباس کریمی و فرماندهی حاجمحمد کوثری در لشکر ۲۷ حاج حسن محقق فرمانده گردان حبیب شد و احمد که در این زمان در گردان حبیب بود به همراه تعدادی از بچهها به تیپ حفاظت انصار بازگشتند بهطوریکه در مقر تیپ در تهران بودند و در زمان عملیاتها به جبهه میرفتند و در لشکر حضور داشتند. بعد از بازگشت به مقر تیپ حفاظت احمد چون اهل خطه آذربایجان بود برای حفاظت از آیتالله موسوی اردبیلی که در آن مقطع رئیس قوه قضائیه بود برگزیده و سر شیفت حفاظت آیتالله موسوی اردبیلی شد. این جریان ادامه داشت تا سال ۷۱ که وی از سپاه استعفا داد و بیرون آمد که قرار شد به سمت کاروکاسبی برود اما به علت وجود مشکلاتی نتوانست آنطور کارهای خود را پیش ببرد و دست آخر که سال ۷۴ عوارض جانبازی او خود را نشان داد، احمد بیشتر از هر چیزی درگیر ریه شیمیایی و بحث جانبازی اعصاب و روان و موج گرفتگیهایش شد.