چند ساعت قبل از شهادت حاج نصرت شفیعی از قایقها در سد دربندی خان پیاده شدیم و چند تا چند تا بافاصله حرکت میکردیم من و شهید مسعود عبداقی عزیز با هم گپ و گفت میکردیم تا رسیدیم به حاج نصرت که چوبدستی گرفته بود و به آن تکیه داده بود حال و احوال کردیم و باتوجهبه آشنایی قبل ما شروع کرد به توجیه منطقه و عملیات و میگفت خیلی برای امشب بچهها نگرانم و ارتفاع بمو و شاخ شمران را نشان میداد و میگفت نمی دونم بچهها چه جوری امشب این ارتفاع را بکشند بالا و…خلاصه از طرح لشگر ناراضی بود و بعد از دقایقی از هم خداحافظی کردیم که آخرین دیدار ما شد خوشا به احوالشان که عند ربهم یرزقونند.
یاد لشگر۱۲نفره در عملیات کربلای ۸ بخیر که حاج نصرت با ۱۱ نفر از یارانش ازجمله خود حاج رضا اصفهانی دم عملیات به گردان شهادت پیوستند و در کانال کاری کردند کارستان و هر نفر اندازه چندین نیرو و فرمانده عمل کردند و همین باعث شد بعد از مرحله اول آنها لقب لشگر۱۲نفره بگیرند و برای مرحله دوم که حاج اکبر عاطفی میخواست ما را به خط بفرستد حاج نصرت را بهعنوان معاون گردان معرفی کردند.
راوی: محمد پورعظیمی