شهید غلامرضا با اینکه فقط سواد ابتدای داشت، اما از هوش و عقل و شعور و معرفت خدادادی برخوردار بود و حتی این اواخر از هر نظر به تکامل رسیده بود خط زیبای او زبان زد دیگران بود.
از دیگر خصوصیات مهم غلامرضا محبت به دیگران و بیریایی، فداکاری، دلسوزی، درستکاری و خلوص نیت را میتوان نام برد. بیشتر اوقات بیکاری خود را در خانه به نوشتن نوحههای اهلبیت و شهدا و گوشدادن به نوارهای مذهبی و مطالعه کتابهای اسلامی و ورزشی میگذراند.
او طی دوران جنگ تحمیلی بارها به جبهه اعزام شد و طی این سالها بارها زخمی و شیمیایی شد. آخرین روزی که برای خداحافظی نزد من آمده بود چهرهای نورانی و دوستداشتنی داشت ولی نمیدانستم که این چهره نورانی نشاندهنده پیوستن او به لقاءالله است. او در عملیات کربلای ۸ در کنار دریاچه ماهی (شلمچه) به فیض شهادت نایل آمد. به گفته همرزمانش، غلامرضا شیری بود که در میان آتش و خون بهپیش میرفت با این که خود آرپیجیزن بود در جلوی دیگران حرکت میکرد و گویا تعداد زیادی از بعثیان کافر را به هلاکت میرساند و وقتی که مهمات خودش به پایان میرسد از مهمات دوستانش استفاده میکند و برای خاموشکردن کمین دشمن پیشقدم میشود و با پرتاب هر نارنجک، آیه مبارکه (وجعلنا) را میخواند و نارنجکها را بهسوی دشمن میاندازد و در آخر زمانی که نارنجکهایش به پایان میرسد، نارنجکی از سوی دشمن جلوی پایش میافتد و او با ایثارگری و شجاعت خود نارنجک را در آغوش میگیرد که مبادا دوستان دیگرش آسیبی ببینند و در همین لحظه است که به معبود خود و به چیزی که عشق میورزید رسید. عروج خونین و پرواز پر شکوهت از عالم ملک به ملکوت اعلا و نظارت به وجه الله بر پویندگان راهت مبارک باد …
راوی: همرزمان شهید