صبح پیروزی عملیات کربلای یک وقتی که گردانهای بعدی لشگر از کانال و خط مقدم آزاد شده توسط گردان شهادت جهت آزادسازی مهران عبور کردند. صفرخانی متوجه شد معاونانش هر سه صبری، عبدالرضا و قنبری … مجروح و به عقب منتقل گردیدهاند با مشورت کوثری دستور داد نیروهای باقیمانده گردان را جهت بازسازی و استراحت به یکی از پلهای جاده مهران (زیر پل) منتقل نماییم .
این دستور در حال انجام بود بهطوریکه در یک ستون منظم در حال حرکت بهطرف پل بودیم که با انفجار یک توپ فرانسوی دشمن و اصابت ترکشی از آن به صفرخانی ستون متوقف و اصغر را خودم به وانت تدارکات (برادر اینانلو) مسئول تدارکات گردان آن را رانندگی میکرد.
واگذار تا به بهداری پشت خط انتقال دهد. برادر اینانلو (برادر همسر صفرخانی) بود.
درهرحال خبر را به کوری من خودم گفتم و ایشان فرمود پس دیگر به زیر پل نروید نیروهای باقیمانده گردان را به سنگشکن هدایت کنید . این اقدام صورت گرفت و نیروها به جهت استراحت و بازسازی به سنگشکن (محل مخروبهای در عقبه) سلامت منتقل گردید.
غروب همان روز برادر مالکی آمد گفت من با برادر کوثری صحبت کردم گفته تا وضعیت معاونین گردان معلوم شود شما با همان عنوان فرمانده گروهان گردان را فرمانده کنید. شب خوابیدیم فردای صبح خوشبختانه برادر عبدالرضا با همان پای مجروح و خونآلود به گردان و محل استقراری (سنگشکن) خودشان را رساند .
شکر خدا من و همه بچهها خوشحال شدیم و عبدالرضا مسئولیت و فرماندهی گردان را بهخوبی به عهده گرفت و خلع نبود و شهادت صفرخانی را جبران کرد.
راوی: مصطفی عبدالرضا