دفترچه خاطرات محمد:
در اول صفحه خاطرات برای شفاء دوستان جانبازش و برای سلامت برگشتن دوستانش از جبهه و غیره … نذر خود را برای یادآوری مینوشت و همیشه نذر روزه و صلوات برای آنان برمیداشت.
قسمتی از دفترچه خاطراتش برای دوری از گناه نوشته:
امروز ۱۴ تیرماه ۶۵ میباشد و بهسوی خداوند استغاثه میکنم و از خدای بزرگ طلب میکند که گناهانی که در ماه پیش انجام دادم را ببخشد و مرا در این ماه پاک و استوار نگه دارد و توفیق کند که به جبهه بروم تا به سربازان آقا امام زمان (عج) بپیوندم. من که نهتنها جو محیط خود را بهسوی خدا سوق ندادم بلکه در نفس خویشش کوتاهی کردم و هر روز یک گناه بزرگ به گناهان من اضافه میگردد، لذا از حقتعالی میخواهم که مرا از محیط پاک دور نکند و قلب مرا به خود نزدیک کند.
در مورد شهادت یکی از دوستان محمد که دومین شهید آن خانواده بودند در دفترچه خاطرات نوشته بود:
امروز تشییع جنازه شهید باروح و سرباز امام زمان که دومین گل این خانواده بودند جان گرفت، دیگر به نظر میرسد یک شهید از یک خانواده کار مهمی نمیباشد و اسلام به این خونها بیشتر نیاز دارد، خداوند ما را جزء شهدا و سربازان آقا اباعبدالله قرار دهد.